با نگاهی گذرا به تاریخچه ی تقویم در ایران، یک موضوع خاص و پیچیده به چشم می خورد. موضوعی که مارا مصمم کرد تا با به کارگیری مقالات و کتب موجود برای نوشتن این مقاله تلاش کنیم. آن موضوع، پیچیدگی و فراز و نشیبی است که طی قرن ها متوجه تقویم ایرانی شده است. در این مقاله سعی کردیم تا ناگفته هایی را در خصوص تقویم ایرانی بیان کنیم. در فضای وب می توان به مقالات متعددی در رابطه با تاریخچه تقویم هجری شمسی دست پیدا کرد، اما نواقصی همچون تک بعدی نگری، نبودن اجماع تاریخی و مبهم بودن متون وجود داشت که ضمن اصلاح آن به  بیان گوشه ای از تاریخ تقویم ایرانی می پردازیم. به دلیل تفاوت های اساسی در فواصل زمانی قبل و بعد از اسلام در ایران، مجاب شدیم تا این  مقاله را به دو قسمت “تقویم در ایران پیش از اسلام” و “تقویم در ایران پس از اسلام” تقسیم کنیم. در ادامه، ابعاد مختلف این فراگرد را مطالعه خواهید نمود.

تقویم ایرانی پیش از اسلام

برای درک بهتر سیر پیدایش تقویم در ایران و اهمیت آن باید به بررسی تقویم های رایج در فواصل زمانی متفاوت بپردازیم، لذا با تقسیم بندی که در زیر مطالعه خواهید نمود به مقصود می رسیم.

 

  • کهن ترین تقویم در ایران
  • تقویم در دوره هخامنشیان
  • تقویم در دوره ی اشکانیان
  • تقویم در دوره ی ساسانیان

1- کهن ترین تقویم در ایران

حرکت خورشید به دلیل نقش مهم و اساسی که در به وجود آمدن فصول داشت نزد کشاورزان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود؛  لذا طرح تقویمی که در آن نقش اصلی خورشید گنجانده شده باشد برای تعیین زمان کشاورزی ضروری بود. گذشته از آن نباید موقعیت برپایی مراسم و رویداد های مذهبی را در روند شکل گیری و پیدایش تقویم از نظر دور کرد، آن هم کشوری همچون ایران که از دیرباز پس زمینه ی مذهبی داشته است. پس در آن زمان که کشاورزان عمدتا انسان های مذهبی نیز بودند اقدام به تدوین تقویمی کردند که کشاورزی و مذهب در آن نقش اساسی را برای تعیین زمان بر عهده داشتند. همچنین چون قداستی برای تقویم مذهبی قائل بودند پس این قداست مانع هرگونه تغییر و دستبرد در اصل و اساس تقویم می شد؛ چون در آن، زمان تحریف و دستبرد در تقویم، مهمترین علت نگرانی مردم به خصوص در نواحی غربی کشور بود. در مناطقی از غرب کشور ایران که مردم در همسایگی با بین النهرین بودند و تماس دائمی با ساکنان غربی ایران و تمدن بابل داشتند، بسیاری از اجزای تقویم بابلی اخذ شده و در نتیجه نوعی تقویم شمسی-قمری رواج یافت.

در نواحی شرقی ایران نیز گونه ای از تقویم رواج داشت که بی شباهت به تقویم زرتشتی نبود. در این تقویم، سال 365 روز و 6 ساعت در نظر گرفته می شد و هرسال دوازده ماه و 30 روز داشت و هر شش سال، یک ماه کبیسه برای جمع آوری 5 روز خارج از ماه های سال و هر 120 سال یک ماه کبیسه برای جمع آوری 6 ساعت روزهای سال اعمال می شد. لازم به ذکر است که مناطق شرقی ایران امروزه شامل قسمت هایی از جمهوری تاجیکستان و ترکمنستان و خراسان می شود.

 

2- تقویم در دوره ی هخامنشیان

با استناد به اسناد گوناگونی مانند کتیبه ی داریوش اول در بیستون که به زبان عیلامی است، به وساطت عیلامی ها تقویمی با نام تقویم هخامنشی پدید آمد که از ارکان تقویم شمسی-قمری بابلی بود. این تقویم دارای نه ماه بود و در آن، سال های عادی 354 و 355 روز و سال های کبیسه 383 روز یا 384 روز محاسبه می شد. هر قوم مبداء تقویم خود را با به تخت نشستن پادشاه خود محاسبه می کرد که البته این امر در حوزه ی فرهنگ ملی و اقوام، امری عادی به حساب می آمد.

از نظر برخی از مورخین، در ایران باستان نوعی تقویم به نام اوستایی نو به کار می رفته است که در اوایل  حکومت داریوش اول تنظیم شده بود. البته این نظریه به شدت رد شده است. یا حتی برخی معتقدند که در شمال غربی ایران، کاپاروکیا، نوعی تقویم با نام زرتشتی رواج داشته است که رواج این تقویم نیز مورد تایید منابع تاریخی نیست.

بعد از حمله اسکندر به ایران تلفیقی از تقویم یونانی و بابلی در ایران رواج یافت که تقویم سلوکی نامیده می شد و درنواحی تحت سلطه ی سلوکیان استفاده می گشت. مبداء این تقویم 312 سال پیش از میلاد، یعنی پس از پا گرفتن امپراطوری سلوکوس یکم بود.

3- تقویم در دوره اشکانیان

سلسله ی اشکانی در نواحی شرقی ایران ایجاد شد و طبیعی است با استفاده از پدیده های مختص به خود شروع به بازسازی و احیای دوباره مملکت کنند؛ که البته تقویم نیز یکی از این جنبه هاست. با سابقه ای که در این قسمت از نواحی ایران در خصوص تقویم های شمسی وجود داشت، اشکانیان تقویم شمسی ایرانی( زرتشتی) را رسمیت بخشیدند.

البته این نکته حائز اهمیت است که مثل هر پدیده و دستاوردی بشری-تمدنی این فراگرد تعویض تقویم نیز به صورت ناگهانی و خلق الساعه نبوده است. امروز مدارکی در دست داریم که نشان می دهد چند ده سال تقویم های شمسی-قمری بابلی در قلمرو سلسلسه اشکانیان رواج داشته است و بعدا تقویم شمسی جایگزین آن گردیده است.

 

4- تقویم در دوره ی ساسانیان

بعد از اشکانیان نوبت به ساسانیان می رسد که عملا خود را دنباله ی سلسله ی اشکانی می دانستند. دراین زمان تقویم شمسی ایرانی با روش کبیسه گری زرتشتی در ایران رسمیت می یابد که در آن، سال 365 روز و 6 ساعت است و از جمع آوری شش ساعت باقیمانده، هر 120 سال، یک ماه به سال اضافه می شود، به بیان دیگر یعنی در هر 120 سال شمسی، یک سال سیزده ماهه داشتند.

می دانیم که مرکز حکومت ساسانی در غرب ایران و نزدیک به خرابه های تمدن بابل بوده است. بنابراین نقشی که در این میان باید برای ساسانیان قائل شد، انتقال تقویم شمسی از شرق به غرب ایران است. در هر صورت، تقویم شمسی ایران با تحمل فراز و نشیب ها و گذر از جریان های تاریخی فراوان به تکامل خود، خصوصا در حوزه ی تمدن اسلامی، ادامه داد. این تقویم به کوشش بزرگ مردانی چون خواجه عبدالرحمن خازنی، حکیم عمر خیام و دیگران بصورت دقیق ترین و بی نقص ترین تقویمی که انسان تاکنون موفق به ابداع آن شده است، در می آید و بدین شکل به ما سپرده می شود.

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *